حسرت

ساخت وبلاگ

میون ثانیه های انتظار ، میشمرم دقیقه هارو چه زیاد!

من و اون خوش خبری های محال ،واسه فردایی که هیچوقت نمیاد...

فصل پائیزم چه طولانی شده، آخرش ببین چه طوفانی شده !

قرار این نبود که ما تنها بشیم ، تو تو آسمون و ما اینجا باشیم...

برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن ،

چی بخونم که چشاتو وا کنی،یا یه حرفی بزنی صدا کنی...

تو که رفتی کار من شد اشک و آه، حسرت دیدن تو با یک نگاه

شده آرزوی هر لحظه ی من ، که بگن داره میاد مثل یه ماه...

لحظه هامو میشمرم تا که بیای، دم خونت بشینم کاری کنم،

اما وقتی میرسم به کوچه تون ، دل تنگ من میخواد زاری کنم...

دل تنگ من میخواد زاری کنم ...

برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن...

چی بخونم که چشاتو وا کنی ، یا یه حرفی بزنی صدا کنی...

تو که رفتی کار من شده اشک و آه ، حسرت دیدن تو با یک نگاه !

شده آرزوی هر لحظه ی من که بگن داره میاد مثل یه ماه...

توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 17:58