میون ثانیه های انتظار ، میشمرم دقیقه هارو چه زیاد!
من و اون خوش خبری های محال ،واسه فردایی که هیچوقت نمیاد...
فصل پائیزم چه طولانی شده، آخرش ببین چه طوفانی شده !
قرار این نبود که ما تنها بشیم ، تو تو آسمون و ما اینجا باشیم...
برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن ،
چی بخونم که چشاتو وا کنی،یا یه حرفی بزنی صدا کنی...
تو که رفتی کار من شد اشک و آه، حسرت دیدن تو با یک نگاه
شده آرزوی هر لحظه ی من ، که بگن داره میاد مثل یه ماه...
لحظه هامو میشمرم تا که بیای، دم خونت بشینم کاری کنم،
اما وقتی میرسم به کوچه تون ، دل تنگ من میخواد زاری کنم...
دل تنگ من میخواد زاری کنم ...
برا لب هایی که هیچی نمیگن، واسه چشمایی که خوابیده بودن...
چی بخونم که چشاتو وا کنی ، یا یه حرفی بزنی صدا کنی...
تو که رفتی کار من شده اشک و آه ، حسرت دیدن تو با یک نگاه !
شده آرزوی هر لحظه ی من که بگن داره میاد مثل یه ماه...
توت فرنگی های تشنه ...برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 117