با اینکه خلق بر سر دل می نهند پاشرمندگی نمی کشد این فرش نخ نمابهلول وار فارغ از اندوه روزگارخندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ماکاری به کار عقل ندارم به قول عشقکشتی شکسته را چه نیازی به ناخداگیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیستای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیستچون رود بگذر از همه سنگ ریزه ها... بخوانید, ...ادامه مطلب
روز داروساز ،مقارن با میلاد زکریای رازی است که اعتبار نامش همواره یادآور تلاشها و تحقیقات خستگیناپذیر اوست، گرامی باد.از مژده حبیب دلم شاد و خرم است؛ وز نسخهی طبیب تنم ایمن از بلاست... * روز داروساز مبارک باد* بخوانید, ...ادامه مطلب
خواب؛ به احترام خیال های ریخته در سرم ، در چشم هایم جمع نمی شود! شب اما؛ به احتمال خواب تو، بلند می شود ...!, ...ادامه مطلب
شب که می شود،به جای خواب،تو به بند بند وجودم می آیی...و من می خندم،بغض می کنم،بالشتم که خیس شد،عقربه ساعت که به صبح نزدیک شد،نه!تو هنوز همخیال رفتن نداری!و این قصه هر شب ادامه دارد …سالگرد آسمانی شدنت گرامی باد بخوانید, ...ادامه مطلب
با شب چه کند سینه این برکه بی تاب ؟ وقتی که تو ای ماه، نخواهی که بتابی.. ., ...ادامه مطلب
رویا بودی... زیبا بودی... دریا بودی... رویای ِ زیبایِ دریا بودی....از این بهتر نمیشد خوابم را تعریف کنم... , ...ادامه مطلب
و چشمانت راز آتش است! وعشقت پیروزی آدمی ست، هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد... و آغوشت ،اندک جایی برای زیستن، اندک جایی برای مردن... کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود،و انسان با نخستین درد... من با , ...ادامه مطلب
ديشب دوباره آمده بودي به خواب, من، ديدار خوب تو، تا كوچه هاي كودكي ام برد پا به پا... شادو شكفته. ما فارغ ز هست ونيست! در كوچه باغها، سر خوش ز عطر بوي شكوفه هاي بهاري... يك لحظه دست تو، , ...ادامه مطلب
از ترس اینکه مبادا ی روزی به خوابم, بیایی، همیشه بیدار می مانم! و این بیداری ، خواب عمیقی است ک تو در آنی...., ...ادامه مطلب
هر روز صبح چشم که باز میکنم، بیدار میشوی از خودت...! و راه میروی در من! راه می افتی، که از نو بروی... بعد از تو، هر که رفت، تو بودی! تو بودی که دوباره میرفتی......., ...ادامه مطلب
با شب چه کند سینهی این برکه بی تاب؟ وقتی که تو اِی ماه! نخواهی که بتابی... , ...ادامه مطلب
همه خفتند، به غیر از من و پروانه و شم, ...ادامه مطلب
نیمکت کنار فواره ی نور، یه بهونه واسه از تو گفتنه ...جای خالیه تو گریه آوره،مرگ لحظه های شیرین منه !یادته به روی اون نیمکت نور، از تو واژه ها غمو خط میزدیم؟ دست من به دور گردن تو بود، وقتی که تکیه به نیمکت میزدیم...دورمون پرنده ها بودن و عشق ، با, ...ادامه مطلب
دوش آن رشته های یاس که بود،خفته بر سینه ی دل انگیزت راست گفتی که آرزوی من است که چنان گشته گردن آویزت *** با چه لبخندهای ناز آلود با چه شیرین نگاه ِ شورانگیزباز کردی ز گردن و دادی به من آن یاس های عطر آمیز *** بوسه دادم بسی به یاد ِ تواشدلم از دست ,دلاویزت ...ادامه مطلب
چقدر شب اضافه می آید وقتی که نیستی......چاره ای کن... تو را کم داشتن ؛ کم نیست... نه دستم به دستانت میرسد نه چشمانم به نگاهت . . . چاره ای کن !!!! , ...ادامه مطلب